شبهه
میگویند: اعراب در حمله به ایران، به زنان تجاوز کردند، بردهکشی کردند …؛ سپس نسل سادات را به آنها نسبت میدهند؟
اگر چه قصد آنها از این نتیجهگیری بیشرمانه مشخص است و بغض آنها نسبت به اسلام و پیامبر اکرم و اهل بیت عصمت علیهم السلام در فحوای کلام آنها موج میزند، اما جهت تنویر اذهان عمومی و به ویژه نسل جوان، به نکات مهم ذیل اشاره میگردد:
یک – لقمه و نطفه، نقش به سزایی در شکل گیری شخصیت و تربیت انسانها دارد، و این دشمنیها با اسلام و مسلمین و سادات و مؤمنین و ایرانیهای اصیل، از افراد سالم و با سلالهی پاک، کمتر سر میزند. حال آیا میدانند که خودشان از کدام سلاله هستند؟!
دو – چند نفر پیدا میکنید که بتواند اجداد خود را دست کم تا ده یا هفت نسل بشمارد؟! دست کم سلالهی سادات تا رسیدن به یک امام معصوم روشن است.
سه – قتلعام، تخریب، غارت و تجاوز و نیز به اسارت و بردگی کشیدن زنان و مردان و حتی کودکان، فجایع اجتنابناپذیر هر جنگی است؛ و تاریخ ایران، در هیچ برههای مصون و خالی از جنگ نبوده است:
●- اگر تاریخ ایران را [که از زمان کوروش شناخته است] تا زمان خسروپرویز [آغاز اسلام]، مطالعه کنند، سراسر حکایت از جنگهای گسترده و طولانی ایران به روم و روم به ایران دارد و بارها رومیان غلبه کردند.
●- دختر کُشی چند قبیله در اعراب (نه همه آنها)، به خاطر حملات ایران در دوره خسرو پرویز و تجاوز و بردهکِشی دختران و زنان آنها بود. گفتند: پس دخترانمان را میکشیم تا در جنگها اسیر و برده ایرانیها نشوند.
حمله اعراب:
●- پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله، 23 سال پس از بعثت و دعوت عمومیاش رحلت نمود، پس از او ابوبکر دو سال و سه ماه حکومت کرد و پس از او عمر به حکومت رسید و به ایران حمله کرد و آن جنایات رخ داد.
البته پس از آن گروههای بسیاری به ایران مهاجرت کردند. برخی انگیزهی اعتقادی داشتند و برای رساندن پیام اهل بیت علیهم السلام میآمدند – برخی دیگر بر همین انگیزه، برای یاری امام رضا علیه السلام آمدند – برخی دیگر به همراه حضرت معصومه علیها السلام آمدند – برخی دیگر برای فرار از ظلم و جنایت اعراب علیه سادات علوی و فاطمی (ع)، به ایران فرار کردند – برخی دیگر برای تجارت آمدند – برخی دیگر برای کسب علم آمدند و …، و البته در میان آنها، فقط نسل ساداتش مشخص است، اما چنین نبوده که غیر سادات نیز در ایران ازدواج نکرده باشند.
حمله مغولها:
●- پس از اسلام، دیگر از رومیان و حملات آنها به ایران خبری نبود، اما مغولها حمله کردند.
چنگیزخان، پس از سیطره و سلطه بر اقوام و سرزمینهای مغولستان و بخش بزرگی از چین، مایل به روابط سیاسی و تجاری با ایران بود، خوارزم شاه را به پکن دعوت کرد و ….
چنگیز یک هیئت بازرگانی متشکل از تجار مسلمان مغول را به ایران فرستاد و به دستور والی خوارزمشاه، گردن زده شدند و حمله مغولها آغاز شد. بهانهی حمله، فقط به خاطر دستیگری «غایر خان»، حاکم شهر اتزار بود که دستور قتل بازرگانان را داده بود، اما به بهانهی جستجوی برای یافتن او، ابتدا به خراسان و بعد به سایر مناطق ایران حمله کردند و چیزی باقی نگذاشتند.
حمله عثمانیها:
●- پس از آن، به غیر از جنگهای کوچک و بزرگ داخلی (شورشیان قزلباش و …)، شاهد حملهی «عثمانی»های ترکیه به ایران در زمان صفویها بودیم.
15 سال پس از حمله اول و شکست عثمانیها، برادر شاه طهماسب در ایران علیه او شورش کرد، اوضاع داخلی نا آرام شد و سلطان سلیمان عثمانی، دوباره حمله کرد. پس از دو سال جنگ و گریز عقب نشینی کرد. در حمله سوم، قزلباشها به طرف لرستان عقب نشینی کردند، و سپاهیان عثمانی که پیشروی کرده بودند، به خاطر کمبود آذوقه و …، بارها به شهرها و روستاها شبیخون زدند.
●- پس از آغاز حکومت پرقدرت صفویه با شاه اسماعیل اول، شاهد حمله افغانها در دورهی آخرین پادشاه این سلسله بودیم که بسیار نالایق بود.
در زمان شاه صفی، تزلزل ثبات داخلی کشور، بی اخلاقی درباریان و نظامیان علیه ملت خود و ضعف سیاست خارجی به اوج خود رسید. ازبکها از شرق و عثمانیها از غرب به ایران میتاختند و قتل و تجاوز و ویرانی را به ارمغان میآوردند و بالاخره در زمان فرزندش شاه سلیمان، قحطی، طاعون، وبا و فقر و بیچارگی، سرتاسر ایران را فرا گرفته بود.
در ایران دوران، جزیزه قشم برای سه سال به اشغال هلندیها درآمد. ازبکها به خراسان تاختند و قزاقهای روسی به تحریک تزار آلکسی، به گیلان یورش بردند.
حمله افغانیها:
عبدالله خان، از سوی سلطان حسین، حاکم قندهار بود، غارتگری و تجاوزات او و سپاهیانش مردم را به ستوه آورد و شاه نیز به شکایات آنها هیچ توجهی نداشت.
این بیتوجهیها، سبب شورشها و یا به نوعی کودتاها در درون افغانها شد، تا این که محمود افغان قدرت را به دست گرفت. به ایران تاخت، سیستان و کرمان را به راحتی فتح کرد و به اصفهان تاخت و … .
حمله روسها:
●- پس از آن، روسها در زمان فتحعلی شاه قاجار، دوبار به ایران حمله کردند و در هر دو جنگ موفق و پیروز میدان بودند. تنش میان ایران و روسیه در دوره آقامحمدخان قاجار و در پی حمله سهمگین سپاه ایران به گرجستان که با تلفات بالای غیرنظامی همراه بود آغاز شد و پس از آن در زمان زمامداری فتحعلیشاه ادامه یافت. قفقاز و ترکمنستان به قلمروی روسها پیوست و سپس گرجستان که والیاش با حمایت روسها اعلام استقلال از ایران را کرده بود، هدف قرار گرفت و از خاک کشورمان جدا شد.
محمدخان قاجار، حکمران ایروان، تسلیم روسها شده بود، حکمرانان شوشی و قره باغ نیز تسلیم روسیه شدند …. و شکست ایرانیان در اقصی نقاط اوج گرفت. سرزمینهای پهناوری از ایران جدا شد، روسها حتی عازم تهران شدند و اقتصاد و ثروت این مملکت نیز با گفتگوها، مذاکرات و قراردادهای ننگین ترکمنچای، گنجه و گلستان به غارت رفت.
*- اگر تاریخ را بخوانیم، متوجه میشویم که پادشاهان، والیان و حکمرانان، اغلب خودفروخته، خائن و ظالم بودند و این کشور را از ابتدا تا کنون، مردم حفظ کردهاند.
حمله انگلیسها:
●- در جنگ جهان دوم، تمامی سرزمین ایران، به اشغال انگلیسها درآمد و سربازان هندی انگلیس در ایران نیز به هیچ کس رحم نکردند.
●- در دورهی اول سلسله ننگین پهلوی، اشغال ایران توسط انگلیسها ادامه داشت، رضا میرپنج را که یک نادان و جلاد نظامی بود را به پادشاهی رساندند و آن چه خواستند بر سر کشور، ملت و سرمایههای مادی و معنوی آن آوردند.
سلطهی امریکا:
●- در دورهی دوم سلسله ننگین پهلوی، حاکمیت انگلیس در ایران، به امریکا واگذار شد که بنیان خودش نیز انگلیسی بود.
در این مدت، خاک بحرین به راحتی از ایران جدا شد، اگر چه سرتاسر ایران، نه تنها یک ایالت، بلکه یک پادگان امریکایی بود، پادگانی با ثروت هنگفت.
در این مدت، تمامی مواضع قدرت و منابع ثروت کشور، در اختیار و مالکیت بهاییها و سایر خودفروختگان قرار گرفت تا در خدمت و نوکری اسرائیل درآید.
نتیجه:
●●●- خب حالا چه میگویند؟ ایا میخواهند تمامی ملت و اقوام ایرانی را به خاطر این حملات [العیاذ بالله]، زنازاده بخوانند؟! یا میگویند: جنگ و حمله به ایران فقط از ناحیهی اعراب بود و دیگران اگر حملهای کردند، با دسته گُل و شیرینی ، به دست بوسی و سیاحت آمده بودند و هیچ قتل و تجاوزی در کار نبود؟!
●●●- اگر آماری از قتلها، تجاوزات و غارتهای انگلیس و امریکا طی همین یک قرن اخیر (از جنگ جهانی به این طرف) را رقم بزنند، به مراتب بیشتر از حمله اعراب و مغولها بوده است.
جمهوری اسلامی ایران:
مردم ایران، با شعار “الله اکبر” قیام کردند و به این سلطهی خفتبار اجانب، قتل و تجاوز، استعمار و استثمار و غارت تمامی ثروتها و نوامیس مادی و معنوی کشور پایان دادند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی ایران استقرار یافت و به رغم تحمیل جنگهای داخلی و جنگ خارجی از سوی عراق و با پشتیبانی همه آنها، و نیز ترورها، تحریمها، توطئهها و فتنهها هم چنان پابرجاست و پیش میرود.
دشمنان ما، این پیروزی و استقلال و استقامت عجیب را از “اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله” میدانند، نه از شناسنامهی ایرانی.
*** – پس، دشمنان ما، باید هم عصبانی باشند و در جنگ نرم و سخت علیه اسلام و ایران اسلامی و ملت شریف ایران (اعم از مسلمان و غیر مسلمان، سادات و غیر سادات) از هیچ تاکتیک و ترفندی فروگذار نکنند.
گروه فرهنگ مهدویت
© تمامی حقوق برای Andishe محفوظ می باشد - Translated By: Andisheiran