هیچکس نمیدانست او یک معلم است، پیک موتوری بایک موتور درشهری که همیشه بارانی بود تاسیس کرده بودبا
همین موتور خرج خانواده را میداد، سال ۹۵ بود در یک روزصبح ماه رمضان صدای زنی همه اهل محل را به کوچه کشید وقتی همه اهل محل به کوچه آمدند دیدند منزل پیک موتوری بینوا در آتش میسوزد منزلش هم اجاره ای بود.چون سقف منزل چوبی بود کل منزل با وسایلش سوخت وخوشبختانه اهل منزل اتفاقی برایشان نیوفتادحالا دیگر باپیک موتوری هم نمیتوانست امورات زندگیش را اداره کند ظاهرا چندین سال در این شهر زندگی میکند ولی هیچ کس نمیدانست او معلمی بود که بدلیل مشکلات مالی واتفاقات پیش آمده سر کار معلمی هم نمیرفت وحقوقی هم نداشت و همه امورات زندگیش بااین موتور اداره میشد. خداقوت دلاور
© تمامی حقوق برای Andishe محفوظ می باشد - Translated By: Andisheiran